اطلاعات مفصلی برای ازدواج
سندرم پیش از ازدواج چیست؟
این یک داستان پری باید میشد! اما تنها چیزی که ممکن است متوجه شوید بی قراری و تنش است... انگار که در وجود شما کس دیگری وجود دارد و زمانی که میخواهید بر سر میز ازدواج بنشینید،فریاد میزند "نه"
و روسری عروسیش را به زمین می اندازد و با چشمهای پر از اشک سالن ازدواج را ترک میکند... نترسید،همه اینها خواهند گذشت...هم اکنون موردی را که برای همه عروسها پیش می آید،بنام سندرم پیش از ازدواج را تجربه میکنید.
در واقع او را خیلی دوست داشتید یعنی مرتبط با لیست دعوت شدگان قبل از اینکه آن هنگامه بزرگ آغاز شود،همه چیز روبه راه بود. هنور به چند طبقه بودن کیک عروسی قطعا قرار نبود که دخالت کند.همین که عروسی کنید ازکجا معلوم که به لباسهایتان هم نظر ندهد ؟ در اصل اگر امروز با شیرینی عروسی به کام شما شیرین نباشد بعد از عروسی به هیچ عنوان با شما شاد نخواهد بود.آیا از صرف عمرتان با این فرد مطمعنید؟ یا از همین راه نزدیک برمیگردید؟اگر نتواند شما را خوشبخت کند چطور؟آیا واقعا او فرد درست انتخاب شده شماست؟آیا واقعا جفت روحی خود را پیدا کرده اید؟یا شاید انتخاب اشتباهی انجام می دهید؟
صبر کنید !ابتدا آرام باشید.به هیچ عنوان نگران نباشید و به خودتان شک نکنید.چرا که در حال ازدواج هستید و این وضعیت با خود مشکلات و مسائل زیادی به همراه می آورد. فقط از بابت اینکه شما و شریکتان با یک روش صحیح و ایمن این مسائل را حل کنید در فکر هستید.
با این دیدگاه مسائلی که فکر میکردید سنگینیشان شما را نابود خواهد کرد،برای شما بار سنگینی نیست که از عهده اش برنیایید.
عشقی که تمام عمر آرزوی ماندگاری آن را دارید،را امضا کرده واقعی میکنید.
سالهاست شاید روز به روز به زندگی با آن عادت کرده اید،دیگر باید به دونفره ها فکر کنید وزندگی تان را بعد از این نسبت به کسی که دوستش دارید هماهنگ کنید و این ممکن است در ابتدا دشوار و ترسناک به نظر آید.
اما ازدواج هرج و مرج احساسی نیست که نتوانید از آن بیرون بیایید.
تمام چیزی که شما آن را اکنون زندگی میکنید سندرم پیش از ازدواج است... و باور کنید نه اولین و نه آخرین عروسی هستید که این را تجربه میکند.
آیا چشم عشق کور است؟
روانپزشکان این معضل را که بسیاری از زنان قبل از ازدواج آن را زندگی می کنند را در نهایت درجه، نرمال میدانند.
شاید هم برای رفع این معضل باید به اساس و ریشه این موضوع برگردیم وپاسخ سوال "انسان چرا ازدواج میکند " را پیدا کنیم.
با توجه به احکام ارزش جامعه، زمانی که هر فردی به سن خاصی می رسد، او شروع به احساس فشار خانواده و محیط زیست را در مورد ازدواج و داشتن فرزند می کند.
کشش ، توسعه روانشناختی واحساساتی همانند عشق و دوست داشتن ازدواج را برای فرد تداعی میکند.
فردی که دوره عظیم عشق را تجربه میکند ، خوبی،مثبت بودن و قوی بودن طرف مقابلش را به سمت ایده آل و پیشرقت میبرد.
انسان عاشق ، خود را از خودش بودن،بسیار خوشنود با عظمت و کامل احساس میکند.
به معشوقش صمیمیت را نشان دادن،برای درک بهتر او تلاش کردن و او را همواره کنار خودش داشتن برای او در اولویت قرار دارد.
طرف های ضعیف و ناکافی شناسایی نمی شوند.به طور خلاصه چشم عشق کور است.
در همان دوره، اشتیاق به مالکیت، ادامه احساسات می تواند منجر به تصمیم گیری برای ازدواج با زوجین شود.
با توجه به اینکه تدارکات عروسی را آماده کرده اید تا اینجا نباید مشکلی داشته باشید.
به احتمال زیاد شما و همسر آینده تان در حالی که از مراحل یکسان عبور میکردید این تصمیم را گرفته اید.
خلاصه اینکه اما جامعه تمایل دارد که ازدواج را آرمانی کند و آن را به عنوان شکل بی پایان زندگی معرفی کند.
این استرس قبل از ازدواج نیز در اصل به همین دلیل به میان می آید.
متخصصان قدم اول رهایی از این استرس را خودداری از بهشت دلخواه خود فرض کردن ازدواج و زندگی مشترک ، معرفی میکنند.
متخصصان روانشناسی معتقدند که عشق به تدریج پیشرفت می کند وشکست و نا امیدی پس از شور و شوق از عشق شکوهمند پیروی می کند:
افرادی که قادر تحمل شکست و نا امیدی احساس شده هستند می توانند به عنوان انسانهای کارآمد و توانمند روابط مستمر با احترام و اعتماد ایجاد کنند.
همانطور که خودش را درک میکند طرف مقابل را نیز درک و محافظت کردن،برابری و نگرش صاحب حقوق یکسان بودن را داشتن، همدردی مشترک،علاوه بر این، اصول شناخت باید رعایت شود.
پس از فرآیند انتخاب، معمولا ازدواج واقعیت می یابد.
پس از تصمیم به ازدواج خانواده های دو طرف ،دوستان و محل های زندگی آنها مورد بحث است.
این شخص بین احساسات خود، درک خود از واقعیت و پیشنهادهای محیط اطرافش، تنش دارد.
سخت گیری وموقعیت حساس باعث ناامیدی، شکاکیت ،چیزهای کوچک را بزرگ جلوه دادن،با تظاهر به درک طرف مقابل درخواستهای نامناسب مطرح کردن ، می شود.
عشق مشتاق با یک چهره پریشان، ضعیف، ناکافی و ناامیدی جایگزین می شود.
آرزوی عشق مشتاق،آشنایی ها،وابستگی ها،تکامل در کنار یکدیگر،برای دو احساس متفاوت چه علتی دارد؟
باعشق و محبت شاد بودن، مابین عشق و عادت عاشقانه تفاوت قائل شدن دشوار است.
جفت روح است یا بلای سر؟
به طور ویژه درجوامع در حال توسعه همانند ما ،دختر بچه ها از سنین پایین تا زمان بزرگسالی ،با گفتمان در خصوص عاشق یک فرد خاص شدن ،تا ابد زندگی مشترک شاد داشتن و یک روز مادر شدن، بزرگ میشوند.
در نگاه اول، تک همسری ، اگرهمانند انتظارات جوامع معاصربه نظر آید،در تحقیقات اجتماعی انجام گرفته درفرهنگهای متفاوت درسطح دنیا که به جوامع متفاوت متعلق است در نهایت واقعی بودن یک پنجم این انتظار را بیان میکند.
در کل زندگی تک همسری را طبیعت ایده آل انسان مطرح کردن خیلی هم واقعی به نظر نمیآید.
روانشناسان با شناختی که از این تجربه ما از استرس پیش از ازدواج دارند، آن را اینگونه توضیح میدهند:
انتقال ازنقش معشوق به نقش همسری درهمان زمان رها کردن نقش جوان در خانه مادر و پدررا ایجاب میکند.
مسئولیت پذیری فرد در زمان بلوغ و انتقال به بزرگسالی یکی از مهمترین نقاط عطف است.
در گذر از زمان پیش از ازدواج ،افراد شروع به شناختن و تحلیل یکدیگر میکنند.
مدیریت آزادی ها،همکاری در زمینه های مادی، انتظارات مشترک آینده، مهارت حل مسئله، تفاوتها را با روی خوش پذیرفتن،، روند مذهبی، احترام به دانش و حکمت شخصی،مورد پذیرش خانواده ها بودن و والدین را به ارتباطاتش وارد نکردن و تشخص این زمینه،شادی، قدرت شوخی، مدیریت خشم و عادات زندگی روزمره در این مرحله بت چشم باز مورد بررسی واقع میشود.
تمام اعضای خانواده دراین بررسی و پرسشها داوطلبانه شرکت میکنند. انتخاب دعوتی ها، یک دیدگاه از خانواده، به اشتراک گذاری ساده اطلاعات، همانند نابرابری های کوچک در منافع، جزئیات بسیار زیاد پیش رو به عنوان یک مشکل بزرگ به روی میز مذاکره میآید.
و اینگونه دوران پیش از ازدواج، به سمت رقابت برسر قدرت، برتری و جنگ غیرمتعارف شروع به انحراف می کند.
مفهوم وحدت و یکپارچگی، به رقابت طرف دختر یا پسر، حمله متقابل و وضعیت دفاعی دو طرف قابل تبدیل می باشد.
در این صورت سوالاتی مانند "همسرواقعا کامل کننده ام را پیدا کرده ام یا سرم را درگیر بلا کرده ام" شروع به ظهور میکنند.
ازدواج ایده آل چیست؟
در مسیر ازدواج ، زوجها بارها و بارها با مسیرهای متقاطع انحرافی ،از اهدافشان میتوانند دور شوند.
یک مشکل کوچک میانه را به میدان جنگ تبدیل میکند.
در حالیکه رنگ کاناپه ای که خریداری میشود در اصل دربنیان زندگی شما تاثیر نمی گذارد و این یک طرف موضوع است به هرحال در این دوران چرا خودتان رادر رابطه با همسر آینده تان در حال انجام برنامه های ترسناک می یابید؟
فراموش نکنید ، شما ازدواج میکنید و در اصل هر دوی شما در یک طرف خواهید ایستاد.
درتصمیم گیری در مواردی که حیاتی نیستند رسیدن به نقطه ای که خونسردی خود را ازدست دهید،از عدم درک متقابل نیست بلکه ناشی از شدت فشارهمراه آن است.
انتخاب لباس عروسی، دکوراسیون خانه، لیست مهمانها همانند آب نبات عروسی ،در مرحله پیش از ازدواج، چیزهای مهم، در اصل، چیزهایی که توان ناراحت کردن یکدیگرتان را داشته باشند، نیستند،را زمانی که به عقب برگردید متوجه خواهید شد.
در اصل نه مدل لباس عروسیتان نه شیرینی عروسیتان را دعوت شدگان بعد از مدتی بخاطر نخواهند آورد.اما بازسازی قلب شکسته کسی که یک عمر با او زندگی خواهید کرد بسیار سخت خواهد بود.
استرس و نگرانی بعضی وقتها زمانهایی می آیند که ازدواجی که باید بهترین و زیباترین خاطره زندگیتان باشد همانند کابوس میشود و نمیتوانید از آن لذت ببرید.
این را نباید فراموش کنید که ارتباط کامل وجود ندارد. هر کسی در داخل در مرزهای خود و با واقعیتهای وجودی خودش زندگی میکند و ارتباطاتش را نیز نسبت به همینها انتخاب میکند.
برای یک عمر زندگی در کنار هم کپی یکدیگر بودن زوجها ضرورت ندارد.
به عنوان یک فرد در زندگی مشترک مهم است که حضور فرد ، از نظر سلامت فردی و سلامت روابط، حفظ شود.
بدون تمرکز بر زندگی شخصی یکدیگر ، بدون صرف نظر از منافع شخصی،در زندگی حرفه ای و کسب و کار با پیش بردن ازدواج در تعادل،زندگی مشترک شما هر زمان طولانی مدت خواهد بود.
بهتر است شما اجازه دهید برخی چیزها را به حال خود رها کنید و از ازدواج خود لذت ببرید.
