سنت های مشترک در انتخاب شریک زندگی مهم هستند
در انتخاب همسر به چه مواردی باید دقت کرد؟
دانشمندان در کشور ما تحقیقاتی در مورد خانواده در انتخاب همسر انجام داده اند که نشان میدهد ، مردم (به ویژه در سال های اخیر) بدون انجام تحقیقات کافی و بدون دریافت اطلاعات مناسب ازدواج کرده اند و بنابراین این موضوع افزایش یافتن طلاق و تنشها و اختلافات بین خانواده ها را منجر شده است.
به همین دلیل انتخاب همسر را فقط با پسندیدن فیزیولوژیک فرد، خواست نفسانی و برای رفع خواسته ها انجام میدهند و این باعث خطاهای بسیار دشوار می شود. به ویژه از این خطاها، زنان و کودکان آسیب جدی می بینند مشاهده شد که ازدواج هایی که با پسند و خوشایندی فیزیولوژیکی انجام می شود، بسیار کوتاه مدت بوده اند.برای اینکه خانه هایی که با امید به یک عمر زندگی شاد و کنار یکدیگر تشکیل میشوند به یکباره آشفته و ازهم پاشیده نشوند لازم است تدابیر لازم را از ابتدا درست انتخاب کنیم.
به همین دلیل اهمیت هم ترازی و حداکثر تفاهم و هماهنگی میان نامزدها را باید نشان دهیم. . در انتخاب همسر ما می توانیم همسان سازی بین نامزدها را تحت عنوان های زیر خلاصه کنیم:
- همبستگی روانشناختی
- همبستگی فیزیولوژیکی
- همبستگی اجتماعی
- همبستگی اقتصادی
- همبستگی فرهنگی
همبستگی روانشناختی
از لحاظ همبستگی روانشناختی، توافق و هماهنگی روح و عادت به ذهنمان میرسید. با فردی که با روح او آشنا نشده ایم ، نمیتوانیم ازدواج کنیم.
پس چطور میتوانیم با روح یک انسان آشنا شویم؟ با شناساندن مناسب و کافی روح خودمان، یعنی چیزهایی که میخواهیم و چیزهایی که نمیخواهیم را آشکار و واضح بیان کنیم...
آشنایی های ناشی ازاظهارات و بیانات دروغین به سرعت از بین می رود و بدتر می شود. این رابطه به سرعت به پایان می رسد. مفاهیم و روابطی که درست آنها را ابراز مینماییم به آرامی پیش می روند و دروغ را متوقف میکنند.
اجداد ما ، پیوستگی و اتحاد دو روح را اینگونه گفته اند: وقتی که دو قلب یکی شوند گندمزار برای زندگی مشترک آنها همانند قصر خواهد بود.
در اینجا ما حساسیت و غلبه احساسات را می بینیم. بنابراین، مشکلات در ابتدا بسیار قابل مشاهده نیستند. اگر همبستگی های دیگری وجود نداشته باشند و یا هنوز انجام نشده باشند، چنین ازدواجی کوتاه مدت است.
ما آن را ازدواج نفیس می نامیم.
همبستگی فیزیولوژیکی
همبستگی فیزیولوژیکی مهمترین عامل حمایت از تعادل روانی است دیده شد که همسرانی که در هماهنگی فیزیولوژیکی هستند، درک بهتر دارند و احساس ناکامی یا برتری نسبت به هم ندارند. مهمترین عامل این همبستگی، الکتریکی و انرژی ای است که بین همسران دیده می شود. اگر همسران(افراد نامزد برای ازدواج) بتوانند با نگاهشان ، لمس یا شکلهای مختلف، به انرژی مثبت بینشان دست یابند مشکلی وجود ندارد. اما اگر انفجار انرژی منفی نیز وجود داشته باشد، بسیار خطرناک خواهد بود. الکتریک منفی ارزش و عملکرد عشق را متوقف می کند.
ما توصیه می کنیم که کسانی که بینشان انرژی منفی وجود دارد، این ازدواج را انجام ندهند روابط می تواند در طول زمان به نفرت آزار دهنده و کهنه تبدیل شوند.
سازگاری روحی بین همسران، یعنی ذوب شدن روح ها در هم ، وسیله ای برای هماهنگی فیزیولوژیکی است بدون ذوب شدن روح ها در هم ، جسم ها در هم ذوب نمی شوند و نمی توانند به توافق برسند .
در حالی که زنان همیشه بر ارزش عشق و دوست داشته شدن در برابر همبستگی روانی و فیزیولوژیکی تأکید می کنند، مردان بر ارزش های وابسته به عشق شهوانی و جنسی تأکید می کنند. همبستگی فیزیولوژیکی مرکز همبستگی میل و تمایلات جنسی است. با این حال، اگرهمبستگی روانشناختی و هماهنگی، یعنی هماهنگی و تفاهم روحها و عادات، ذوب شدن انها در یکدیگر وجود نداشته باشد، همبستگی فیزیولوژیکی به سرعت رو به وخامت می افتد. ارزشهای احساسی از بین می روند. همسران در مکان دیگری به دنبال صلح خواهندبود. در این مورد درآن خانواده ، زنگ خطر به صدا درمیآید. لذا کمک گرفتن از یک مشاور ضرورت مییابد.
همبستگی اجتماعی
همبستگی اجتماعی طبیعتا بین افرادی که در یک محیط اجتماعی رشد کرده و زندگی می کنند وجود دارد و آنها سنت ها و آداب و رسوم مشابهی دارند و با ارزش های اجتماعی مشابه زندگی می کنند. معادلهای روانشناختی و فیزیولوژیکی برای این تعادل، حمایت کننده های قوی هستند. اگر همبستگی اجتماعی وجود نداشته باشد، حسادت، تحقیر و ناامیدی در میان نامزدها یا همسران بوجود میآید.
این همبستگی در میان خانواده ها بسیار مهم است مردم بر اساس همسان سازی اجتماعی، یکدیگر را به ویژه در مناطق مسکونی کوچک ارزیابی می کنند.در ازدواج های بدون همبستگی اجتماعی ، معادلات روانشناختی و فیزیولوژیکی شروع به ظاهر شدن و مقابله می کنند. از آنجا که محیط اجتماعی که فرد تا سن دوازده سالگی در آن رشد می کند، عامل مهمی در شکل گیری فردیت و شخصیت فرد است لذا اختلاف بین فردیتها و شخصیتها دشمن ازدواج است. این وضعیت میگوید: از هر جایی که شکاف ببینم این ازدواج را از بین خواهم برد .
حالا اگرمن به شما بیگویم "آیا می توانید چشم هایتان را ببندید و در مورد خودتان برای من بگویید؟" به ذهنمان یا در مقابل چشممان روزهایی که تا به سن دوازده سالگی گذرانده ایم ،می آیند. یعنی سن و محیطی که فردیت و شخصیت ما تعیین می شود.
فردیت این است که یک شخص خودش بداند و بشناسد. یعنی عادتهای ما. اینها منبع انرژی ما از زمان تولدمان است. ویژگی های الهی و فطری است. هیچ کس نمی تواند آن را تغییر دهد.کسی که برای تغییر آنها در فردی دیگر تلاش کند وارد یکنوع شرک وپنهانکاری مخفی می شود. حد سن برای این تغییرات صفر تا شش سال است .
مورد دیگرهم این است که ما شخصتی داریم برای بیان آنچه فردیت میخواهد وآنچه نمی خواهد. حدود سنی برای آشکار شدن شخصیت فرد دوازده سال و بالاتر است.
به طور خلاصه، فردیت شناخت فردی یک شخص و به رسمیت شناختن خود، و شخصیت نیز چه خواسته ها یا نخواستن های آن فرد را بیان کردن است. فردیت حالت نشان دهنده خلق و خوی و مزاج، یعنی ارزش های فطری در انسان است.
شخصیت، ارزش های اخلاقی، ارزش های اجتماعی و آرزوهای فرد در حالت مثبت یا منفی میباشد. خوی، یعنی، فردیت تغییر نمی کند، اما، اخلاق، یعنی شخصیت ها ممکن است تغییر کند. جان از بدن بیرون میرود اما خوی جسم را ترک نمیکند، این چیزی است که در تفهیم این موضوع می گویند.
جان خواسته ها و آرزوهایمان ، خوی هم فطرت واقعی یعنی الهی ما را که ویژگیهای ما هستند رابیان میکنند.گفته" یک انسان در هفت سالگی هر طور که باشد در هفتاد سالگی هم همانطور خواهد بود " بیان همین مطلب است.
ارزش اخلاقی یک فرد خوش خوی و ملایم میتواند تغییراتی داشته باشد. به همین ترتیب، ممکن است تغییراتی در ارزش های اخلاقی فردی با مزاج سخت نیزوجود داشته باشد. دراین صورت فردی که مصرف الکل نداشته میتواند شروع به مصرف الکل کند و یا درحالی که الکل مصرف میکند میتواند آن را کنار بگذارد. این وضعیت برای انسانهای دارای خوی سخت نیز صادق است.
اخلاق چهره های نمایان شده با پوشش های متفاوت از خوی است. هر کدام از لباسها و پوششها را هم که ابپوشد فرقی ندارد خوی هیچ تغییری نمیکند.
همانند انسانی که امروزدر حالی که بیحجاب است حجاب بگیرد و یا در حالی که پوشیده است بی حجاب شود.عموما اخلاق ما،نسبت به خوی ما ،محیط اجتماعی که در آن رشد کرده ایم، با توجه به اطلاعات کسب کرده ما، در مسیر مثبت یا منفی میتواند تغییر کند.
مهم این است که آیا قلب ما این تغییر را تایید می کند یا نه. هر رفتارخوبی که دلهای ما آن را تأیید می کند، به عنوان اخلاق خوب شناخته می شود، و آنچه که او آن را تایید نمیکند ، به عنوان اخلاق زشت و بد مطرح می شود.
در این مرحله، ما یا از اشتباه هایی که ما انها را صحیح می شناسیم رها می شویم و یا اشتباهات خود را صحیح پنداشته و مجددا تکرار می کنیم.
برابری اجتماعی را تنها زمانی که ما از اشتباه هایی که انها را درست می دانیم آزاد شویم دسترسی پیدا کنیم.
همبستگی اقتصادی
خداوند روزی رسان است و انسان فردی است که برای دریافت این روزی درگیر اقدامات و تدابیر است. درهمبستگی اقتصادی، برای ادامه زندگی مان در پی رزق مان شتابنیم مجبور به این تلاش هم هستیم. به هر حال تلاش زیاد یک شخص به معنی ثروتمند و توانمند بودن او نمیباشد. زیرا در حالی که خالق ما به هر کس بخواهد زیاد و به هرکس بخواهد کم میدهد اینگونه درک میشود که در برابر تلاش هر فرد روزی اوداده میشود. یعنی تلاش و حرکت از ما و روزی را زیاد و یا کم پخش کردن از سوی خداوند میباشد.
انسانی که با این نوع اطلاعات انباشته شده است ، نه ثروت فقر همسرش، بلکه در حال مراقب ازحلال یا حرام بودن روزی اومی باشد .
به عبارت دیگر، نسبت به ارزش های ایمان و باور مورد احترام بودن یا نبودن آن را مورد توجه قرار می دهد.
از آنجا که همه ما در جامعه می دانیم،همانطور که افرادی وجود دارند که امروز فقیرو فردا ثروتمندند افرادی هم هستند که در حالی که امروز غنی اند فردا فقیر میباشند نیز تعدادشان زیاد است.
عاقبت کسانی که میگویند"حلال حرام مهم نیست، تو به من عطا کن ای خداوند،ای یاور این بنده ای خداوند "برای همه کس آشکار است.
بنابراین اولویت اول در مورد نامزدهای ازدواج فاکتور ثروت نیست مطلع بودن ازحلال و حرام و دارای یک اخلاق خوب مد نظر می باشد.
زیباترین همبستگی درفردی که هم صاحب اخلاق خوب است هم دارای وضعیت اقتصادی مناسب است .
همبستگی فرهنگی
فرهنگ، درداخل ارزش های مادی یا معنوی سنت ها و آداب و رسوم به کار میرود.زمانی که با گفتن دمپایی(عرق گیر) در آناتولی شرقی گردن، اینطور به نظر میرسد که انسانی که به علت عرق کردن در گرما برای پاک کردن عرق از یک پارچه بزرگ به عنوان عرق گیر استفاده میکند، اما در مناطق غربی، کفش های تابستانی میباشند که برای محافظت پا از گرما استفاده میکنند.
نمونه های مشابه این صدها وجود دارند.وقتی که در مورد پوشش اینگونه است در مورد تعالیم معنوی نیزتفاوتهای بسیاری وجود دارد.
در حالی که کسی در زندگیش با داد و فریاد حرف زدن را یاد گرفته است فرد دیگری نیز وجود دارد که طرز صحبت کردن آرام و در آرامش را یاد گرفته است.
در حالی که در افرادی که در یک محیط رشد کرده اند مقررات و همبستگی و تفاهم خوشایند وجود دارد ،در میان افرادی که در محیطهای متفاوت یا جدا از هم رشد کرده اند در موضوع تفاهم آنها تحقیر و عدم همبستگی و هماهنگی دیده میشود.
برای حفظ همبستگی در این شرایط فداکاری بسیاری از سوی طرفین مورد نیاز است.اگردر حالی که یک طرف فداکاری میکند طرف دیگر رفتاری سرد و بیتفاوت و بیصبر داشته باشد همبستگی باز هم حفظ نخواهد شد.اگز همبستگی فرهنگی نباشد آرامش و صلح فرهنگی هم وجود نخواهد داشت.